سواد علمی



بیگ بنگ: یکی از مناقشه برانگیزترین تعاریف در حیطه‌ی مسائل مربوط به علم؛ مفهوم «سواد علمی» است. اما به راستی سواد” چیست؟ توان خواندن و نوشتن و محاسبات ساده ریاضی؟ بهره مندی از دانش عمومی و اطلاعات سطحی؟ یا در اختیار داشتن دانش تخصصی و عمیق؟

book_2
نتایج یک پژوهش در دانشگاه هاروارد نشان می دهد که کمتر از ده درصد کارشناسان ارشد می توانند توضیح دهند چرا هوا در تابستان، از زمستان گرمتر است. یا در پژوهش دیگری که در دانشگاه جرج ماسون انجام شده، بیش از پنجاه درصد دانشجویان کارشناس ارشد نتوانستند فرق بین اتم و مولکول را به درستی تعیین کنند. در نمونه ای دیگر دکتر روبرت هازن (Robert M. Hazen) از بیست و چهار فیزیکدان و زمین شناس دارای مدرک دکترا خواست تا تفاوت بین DNA و RNA را توضیح دهند. تنها ۳ نفر از پس این پرسش برآمدند.

اما در مجموع خطر افراد کم سواد ، در توسعه و ترویج شبه علم به مراتب بیشتر از خطر افراد بی سواد مطلق است. افراد در رده کم سواد به نوعی خوشه چینان علم هستند. اما عموما” سهمی در تولید علم ندارند ولی ممکن است علی الاصول به مقوله علم” ، پیگیری اخبار علمی و … علاقه مند باشند. اما مشکل اینجاست که اغلب، سرنای علم را از سر گشاد آن میزنند. آنها راجع به کرمچاله ها، جهان های موازی، سفر در زمان، بوزون هیگز، شبیه سازی و مساله سلولهای بنیادی، بیگ بنگ و … چیزهایی شنیده اند و بصورت پراکنده اینجا و آنجا راجع به آنها مطلب خوانده اند. سپس این تصور برایشان پیش آمده که همهء اینها را می دانند” . این تصور کاذب ، خطر بزرگی برای ترویج شبه علم است. چون فرد بصورت نیم بند و آماتوری ، حاصل درک خودش از یک موضوع را به دیگران منتقل می کند. نه آن چیزی که واقعا” باید باشد.

For example, many people who do not even have the least familiarity with the alphabet of quantum theory in new physics make the hat for themselves as much as they wish. Imagine a scientist who reads that Scudinger's cats are unclear until they are open in the box and it will not be known until the time of observation. This person may think that the same month, the moon in the sky does not exist until it is observed. Then he will define his own understanding for others. For example, "Did you know that quantum physics says that the moon is not in the sky until you look at the moon, and when it comes to looking at it? This misunderstanding, either from ignorance or for grace, provides the ground for the promotion of pseudo-science in society.

Authors: Erfan Kasraei - University of Kassel, Germany

More info on: actionbioscience 

Why Should You Be Scientifically Literate? By Robert M. Hazen


ایران آنلاین /طرح اهدای اسباب‌بازی به کودکان بیمار هم در همین راستا سال قبل اجرایی شد و نتایج خوبی هم به دنبال داشت. با میزان اسباب‌بازی‌هایی که جمع‌آوری شد بیش از 50 مرکز کودک را تجهیز کردیم. امسال هم قرار شد که همین فراخوان با موضوع کتاب راه بیفتد و از فراخوان «دوباره می‌خوانم» هم استقبال خوبی شد. اگر بتوانیم در جهت رشد سواد علمی افراد تلاش کنیم به حتم جامعه سالم‌تری هم خواهیم داشت. شاید جالب باشد که بدانید با وجود استقبال بخش قابل توجهی از مسئولان بیمارستان‌هایی که هدف طرح ما بودند، مدیران برخی بیمارستان‌ها هم هیچ تمایلی به این اقدام خودجوش و رایگان نشان ندادند. آنان گفتند که علاقه‌ای به دایر شدن کتابخانه در مرکزشان ندارند! کودکان بستری در بیمارستان‌ها حتی اجازه بردن کتاب به خانه‌شان را هم دارند. شاید در ابتدای این طرح کتاب‌هایی که به امانت برده می‌شوند دیگر بازنگردند اما امیدواریم به مرور شاهد نهادینه شدن فرهنگ استفاده از آنها باشیم. شاید جالب باشد که بدانید در مرکز خودمان سال قبل زنگ مدرسه را به صدا درآوردیم و برای کودکانی که طولانی‌مدت در بیمارستان بستری هستند امکان درس خواندن در مدرسه را فراهم کردیم. امیدواریم بتوانیم فضایی فراهم کنیم تا کودکان به مطالعه علاقه‌مند شوند. باید تلاش شود تا همان قدر که درمان جسمانی کودکان مورد نظر ماست، به سلامت روح و روان آنان هم توجه شود. تمام هدف­مان از اجرایی کردن این طرح هم کمک به بهبود وضعیت روانی‌شان است. به عنوان یک پزشک معتقدم که کمک به سلامت روان به بهبود روند درمانی هم کمک می‌کند. با توجه به نقدهایی که امسال به نحوه اطلاع‌رسانی طرح وارد بود به حتم برای سال‌های آینده آن را بهبود می‌بخشیم./رومه ایران


در زمانی که برده داری در آمریکا رایج بود زن سیاهپوستی بنام هاریت گروهی مخفی راه انداخته بود و بردگان را فراری می داد.

بعدها از او پرسیدند:
سخت ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود؟ او عمیقا" به فکر فرو رفت و گفت: قانع کردن یک برده به اینکه تو برده نیستی، و باید آزاد باشی…!

زهره عباسیان و امیرحسین رجب‌زاده عصارها / کارشناسان پژوهشی «نور»


این روزها، اخبار قابل توجهی از وقوع سرقت علمی در محافل دانشگاهی و پژوهشی به گوش می‌رسد. شواهد متعددی که در پژوهش‌های مختلف مورد اشاره قرار گرفته‌اند، نشانگر افزایش میزان سرقت علمی است. در عصر فناوری ارتباطات و اطلاعات، سرقت علمی نیز از تأثیرات فناوری بی‌نصیب نبوده‌است. فناوری هم در افزایش و هم برای جلوگیری و شناسایی سرقت علمی نقش پررنگی را ایفا می‌کند. از یک طرف پیشرفت‌های فناورانه منجر به سهولت و افزایش سرقت از آثار دیگران شده است، از سوی دیگر نرم‌افزار، سایت و ابزارهای قوی و موفق در زمینۀ پیشگیری از سرقت علمی پا به میدان گذاشته‌اند و خوشبختانه روز به روز هم بر تعداد و کارایی این سامانه‌ها افزوده می‌شود.




استفاده از این نوع نرم‌افزارها به ویژه برای گروه‌هایی مانند دفاتر مجلات و سردبیران بسیار کارآمد است. در داخل کشور مجلاتی بسیار موفق و با ضریب تأثیر بالا در حوزه‌های مختلف مشاهده می‌شوند. نکتۀ قابل توجه این است که برای مجلات انگلیسی‌زبان، نرم‌افزارهای کارآمد و مناسب وجود دارد ولی در بین مجلات فارسی‌زبان، خلأ وجود نرم‌افزاری به زبان فارسی بسیار احساس می‌شد. درحال حاضر خوشبختانه مرکز تحقیقات و علوم کامپیوتری اسلامی (نور) به همت تعدادی از متخصصان، سامانه‌ای با عنوان سمیم به نشانی www.samimnoor.irبرای حوزه‌های علوم انسانی و اسلامی تهیه کرده‌اند. این سامانۀ تحت وب قابلیت‌های متعددی دارد که امکان استفاده آزمایشی رایگان از آن برای کاربران فراهم است. با توجه به کاربرپسند بودن این سامانه، با مراجعه به وبگاه مذکور، اطلاعات لازم و کافی را به راحتی کسب خواهید نمود.

نحوۀ عملکرد نرم‌افزارهای کشف سرقت علمی تقریباً چیزی مشابه موتورهای جستجو است، یعنی دارای پایگاه داده، نمایه و. است. نرم‌افزارهای تشخیص سرقت‌علمی تا حد زیادی توانایی کشف مواردی که دقیقاً کپی و چسبانده شده باشند را دارد. در موارد بازنویسی، نقل به مضمون، ترجمه و سرقت ایده نیز با استفاده از فناوری‌های نوینی مانند هوش مصنوعی اقدامات قابل توجهی انجام شده است. این حوزه، به عنوان یکی از حوزه‌های فعال چه از لحاظ پژوهشی و از چه از لحاظ فنی در حال رشد و تکامل است. در ادامه فهرستی از نرم‌افزارهای ضد سرقت علمی به همراه اشاره‌ای به برخی از ویژگی‌های آن‌ها را مشاهده می‌کنید.[1]

[1]- اطلاعات حاضر از منابع ذیل استخراج شده است:


«تشخیص سرقت علمی» ویکی‌پدیا به آدرس https://en.wikipedia.org/wiki/Plagiarism_detection

سایت سمیم نور به آدرس http://www.samimnoor.ir/view/fa/plagUniversal

مرادی، شیما و قربانی بوساری، رقیه. «مروری بر نرم‌افزارهای سرقت ادبی». کتاب ماه کلیات. شماره 197. ص65-69. اردیبشهت 1393.



  DupliChecker:
http://www.duplichecker.com/


PaperRater:
http://www.paperrater.com/

Plagiarisma.net:

http://plagiarisma.net/

Viper:

http://www.scanmyessay.com/

Plagiarism Detector:

http://plagiarismdetector.net/


می‌توانید برای استناد به این مطلب از روش زیر استفاده کنید:

عباسیان، زهره، و رجب‌زاده عصارها، امیرحسین (1394). نرم‌افزارهای تشخیص سرقت علمی. بازیابی روز ماه سال، از  http://www.samimnoor.ir/view/fa/ArticleView?itemId=16




امیرحسین رجب‌زاده عصارها / پژوهشگر مرکز «نور»


وقتی می‌خواهیم از کار دیگران در اثر خودمان استفاده کنیم، به سه حالت امکان استفاده داریم: 1- خلاصه‌نویسی، 2- بازنویسی (معادل Paraphrasing یا همان نقل به مضمون) و 3- نقل قول مستقیم. بدیهی است که در هر سه حالت نیاز به استناد داریم.

در خلاصه‌نویسی، همان‌طور که از نامش برمی‌آید، به تلخیص و گزینش جملات دست می‌زنیم و متن را کوتاه‌تر از آن‌چه هست ارائه می‌کنیم و عمدتاً این کار با استفاده از همان جملات متن اصلی انجام می شود، در حالی‌که در پارافریزینگ (که در فارسی آن را به نام‌های مختلفی می‌شناسیم: نقل قول غیرمستقیم، بازنویسی، نقل به مضمون و شبیه به این‌ها)، ایده و فکر اصلی را تقریباً با همان تعداد واژۀ متن مرجع اما به زبان خودمان ارائه می‌کنیم. با این کار به‌ خواننده نشان می‌دهیم که ایدۀ اصلی اثر قبلی را تا اندازه‌ای خوب فهمیده‌ایم که می‌توانیم آن را به زبان خودمان بیان کنیم؛ گاهی حتی بیشتر: نشان می‌دهیم که آن‌قدر به بحث مسلط هستیم که داریم با استفاده از مهارت خود و بنا به نیاز مخاطب، متن اصلی را بهتر و دقیق‌تر توضیح می‌دهیم.

اما در نقل قول مستقیم، عین عبارت و واژه‌ها را می‌آوریم و از علامت نقل قول (دقت شود که علامت نقل قول در فارسی گیومه به این شکل: « » و در انگیسی کوتیشن مارک به این شکل: " " است؛ بهتر است از آوردن علامت نقل قول انگلیسی هنگام نگارش به زبان فارسی پرهیز کنیم) یا اگر در موارد خاص و ضروری، تعداد واژه‌ها بیش از یک جمله و در حد یک بند (پاراگراف) باشد، از تورفتگی (Intention) استفاده می‌کنیم که نشان دهیم این عبارات و واژه‌ها عیناً از منبع دیگری آورده شده است. استناد به بیش از یک بند هم، جز در موارد استثناء مثل معرفی و بررسی یک اثر یا نظرات یک فرد و شبیه این، اصولاً کار جالبی در نگارش به شمار نمی‌رود. اگر نیاز دیدیم که بارها و بارها به یک اثر استناد کنیم و اثری که داریم می‌نویسیم دربارۀ آن اثر نیست، پس باید به نو بودنِ اثرمان شک کنیم.

اگر در هر نوع استفاده از متون دیگران، موازین استنادی را به‌درستی رعایت نکنیم، متهم به ارتکاب سوء رفتار پژوهشی می‌شویم. به‌ویژه، اگر بازنویسی به خوبی انجام نشود، حتی با وجود آوردن استناد، نویسنده به دردسر می‌افتد و شاید متهم به محتوارُبایی (سرقت علمی) شود. باید توجه داشته باشیم که اگر بخواهیم فکر و ایدۀ اصلی یک اثر را توضیح بدهیم و برای بیان دقیق گاهی از عبارات تخصصی جدید، رشته‌های واژه‌ای چندکلمه‌ای و مختص متن مرجع، واژه‌سازی‌ها و ایده‌پردازی‌های منحصربه‌فردِ متن استفاده کردیم، باز باید از علامت نقل قول استفاده کنیم. در یک جمله، ما باید به خوبی به خواننده نشان دهیم که کدام قسمت از نوشتۀ ما، ایدۀ دیگران است و کدام قسمت حرف‌ها و افکار خود ماست. هرچه مخاطب در تشخیص این که کدام قسمت از متن نوشتۀ ما و کدام قسمت، ایدۀ دیگران است، بیشتر گیج شود، کیفیت بازنویسی ما پایین‌تر است. در خلاصه‌نویسی هم استفاده از گیومه و تورفتگی اقدامی ضروری و البته حرفه‌ای است.

. و حالا بحثی در ترجمۀ اصطلاح پارافریزینگ

اما، مطلب دیگر این است که چندین‌بار مشاهده کرده‌ام که در زبان فارسی، از عبارت «سایه‌نویسی» به عنوان معادلی برای مفهوم «بازنویسی نادرست و فریبکارانه» یعنی معادل فارسی عبارت «Inappropriate Paraphrasing» یا مثلاً «Unacceptable Paraphrasing» استفاده می‌شود. اگر هنگام بازنویسی، اصول بازنویسی به‌خوبی رعایت نشود و استفادۀ لفظ به لفظ از واژه‌های متن مرجع خارج از حد مجاز (استفاده از رشته‌های سه‌واژه‌ای و بیشتر، یا استفاده نکردن از گیومه هنگام آوردن واژه‌های تخصصی دیگران و .) باشد، بازنویسی از لحاظ نگارشی نادرست و غیرقابل پذیرش شمرده می‌شود. کاربرد این مفهوم از سایه‌نویسی را به عنوان معادلی برای بازنویسی نادرست بیشتر از سوی کارشناسان فنی حوزۀ مشابه‌یابی رایانه‌ای دیده‌ام.

باید گفت با توجه به این‌که عبارت «سایه‌نویسی» را می‌شود معادلی مناسب برای «Ghostwriting» در نظر گرفت، به نظرم بهتر است از کاربرد سایه‌نویسی برای مفهوم «بازنویسی فریب‌کارانه» خودداری کنیم. در متون انگلیسی مربوط به سرقت علمی، گاهی خود عبارت پارافریزینگ (Paraphrasing)،می‌تواند بسته به بافت متن، معنی «بازنویسی نادرست» را برساند. در فارسی هم گاهی که از تخلف‌های نگارشی صحبت می‌کنیم، بازنویسی را به معنای منفی آن، یعنی بازنویسی متقلبانه در نظر می‌گیریم. در نتیجه، به نظر می‌رسد اگر بخواهیم هنگام ترجمۀ پارافریزینگ به فارسی و برای رساندن مفهومِ «بازنویسی نادرست» از عبارتی کوتاه‌تر استفاده کنیم، نیازمند واژه‌سازی هستیم یا باید از همین ترکیب وصفی یعنی «بازنویسی نادرست» یا «بازنویسی متقلبانه» استفاده کنیم و بهتر است عبارت سایه‌نویسی را به عنوان معادلی مناسب برای برای Ghostwriting  نگه داریم.

 

می‌توانید برای استناد به این مطلب از روش زیر استفاده کنید:

رجب‌زاده عصارها، امیرحسین(1396). پارافریز چیست؟.بازیابی روز ماه سال، از http://www.samimnoor.ir/view/fa/ArticleView?itemId=58.


زهره عباسیان

صحبت کردن پیرامون حوزۀ سرقت علمی مبحثی نیست که بتوان در چند مقاله و کتاب خلاصه‌اش کرد و هرچه بیشتر در مورد زوایای آن بیندیشیم مباحث و سؤالات جدید و گاهی همراه با ابهام پیش می‌آید که نیازمند کسب آگاهی و تأمل عمیق‌تر است. یکی از این موارد مصادیق سرقت علمی است. پیش‌تر در مورد مصادیق سرقت علمی صحبت کردیم، شکل 1 خلاصه‌ای از این مطالب را نشان می‌دهد.


type of plagiarism2. 970820.jpg

اکنون از زاویه‌ای دیگر که ترنیتین (turnitin) معرفی کرده نگاهی به انواع سرقت علمی می‌اندازیم. از این منظر با دو رخداد مواجهیم؛ یا استناد به منابع مورد استفاده صورت می‌گیرد یا استناد صورت نمی‌گیرد و در هر دو حالت می‌تواند سرقت علمی رخ می‌دهد و شامل مصادیق مختلفی به شرح ذیل است:

الف) سرقت علمی بدون استناد به سایر منابع (SOURCES NOT CITED)

گفتیم که سرقت علمی به اشکال مختلفی رخ می‌دهد و آشکارترین مشخصۀ آن استفاده از آثار و ایده‌های دیگران بدون استناددهی است. به عبارتی استناددهی جزءجدایی ناپذیر پیشگیری از سرقت علمی است. مصادیق آشکار این حالت را در ادامه می‌خوانیم.

 

  1. نویسندۀ شبح یا پنهان (The Ghost Writer)

شخصی نگارنده و پژوهشگر اثری است و پس از پایان اثر بی‌آنکه نامی از وی باشد به نام شخص یا اشخاص دیگری منتشر می‌شود. اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید.

  1. رونویسی (The Photocopy)

قسمت(های) مشخصی از متن، دقیقاً رونویسی و کپی‌برداری از متن دیگران است و هیچ تغییری هم مشاهده نمی‌شود.

  1. مقالۀ معجون (The Potluck Paper)

نویسنده با کپی‌برداری از چند مطلب و تلفیق داده‌ها و یافته‌های دیگران سعی در تکمیل متن خود دارد درحالی‌که ایده و عبارات اصلی از متون دیگر است.

  1. استتار جزئی (The Poor Disguise)

فرد سعی دارد با تغییر کلمات و عبارات ظاهر مقاله را تغییر دهد در حالی که ایده و محتوای اصلی مقالۀ منبع حفظ شده است. مثلاً گاهی فرد با تغییر شکل و شمایل جداول و نمودارها یا تبدیل نمودار به جدول ظاهر مقالۀ اصلی را تغییر می‌دهد.


  1. تنبل کاری(The Labor of Laziness)

در این حالت فرد به جای اینکه یک اثر بکر و جدید خلق کند، مدت زمان زیادی را صرف سرهم کردن متن، عبارات و ایده‌های دیگران می‌کند. به طوری‌که اگر همان زمان را صرف نگارش و پژوهش اصیل می‌کرد و از آثار دیگران سوءاستفاده نمی‌کرد، خالق اثری بدون سرقت علمی می‌شد.

  1. خود سرقتی(The Self-StealerیاSelf-Plagiarism)

این مورد هم که چنان که از نامش مشخص است فرد از آثار قبلی خودش که قبلاً منتشر شده‌اند استفاده می‌کند بدون آن‌که استناد بدهد یا گاهی همان اثر را با اندکی تغییر جزئی مثل تغییر عنوان و غیره قصد انتشار مجدد آن را دارد.

 

ب) سرقت علمی در عین استناددهی! (SOURCES CITED)

برای پیشگیری از سرقت علمی استناد دادن لازم است اما کافی نیست! آیا شما هم جزء آن دسته افرادی هستید که فکر می‌کنید همین که استناد دادید، خود را از شائبۀ سرقت علمی رهایی داده‌اید؟ اگر چنین است لطفاً نگاهی به این موارد هم بیندازید.

  1. استناد ناقص(The Forgotten Footnote)

این حالت زمانی است که نویسنده از اثری استفاده می‌کند و نام نویسندۀ اثر را ذکر می‌کند اما ذکر سایر مشخصات کتابشناختی که خواننده را به منبع می‌رساند، فراموش می‌کند. با این مخفی‌کاری، انواع دیگری از سرقت علمی هم در پی آن رخ می‌دهد.

  1. استناد گمراه‌کننده(The Misinformer)

زمانی که نویسنده اطلاعات دقیقی از منبع مورد استفاده ارائه نمی‌کند و عملاً یافتن منبع غیرممکن است. گاهی نویسنده اطلاعات کتابشناختی یا همان استناد را ذکر کرده است اما وقتی مسیر استناد را دنبال می‌کنیم به منبع نمی‌رسیم! به این حالت استناد کور هم گفته می‌شود. دلیل آن هم یا بی‌دقتی نویسنده در ذکر دقیق اطلاعات کتابشناختی است، یا شاید به نوعی استناد، جعلی و ساختگی است. گاهی هم دلیل آن اینست که به دلیل وجود منابع متنوع و زیاد و عدم استفادۀ نویسنده از نرم‌افزارهای مدیریت منابع نوعی سردرگمی و فراموش کردن آدرس دقیق منابع مورد استفاده پیش می‌آید.

  1. نقل قول کوتاه ناقص (The Too-Perfect Paraphrase)

در این حالت استناد به منبع به درستی صورت گرفته است اما درج علامت نقل قول برای موارد استفاده از عین عبارت انجام نشده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد انواع نقل قول‌ها اینجا کلیک کنید.

  1. استناددهنده بیش از حد (The Resourceful Citer)

این حالت که تشخیص سرقتی بودن آن هم تا حدی دشوار است، مربوط به زمانی است که نویسنده همۀ استنادها را به دقت رعایت کرده، علامت نقل قول و هر آنچه برای استناددهی لازم بوده است را ذکر کرده است؛ اما مشکل اینجاست که اثر فاقد محتوای بکر و جدید است. به عبارتی اگر همۀ مطالب مورد استفاده که دارای استناد هستند را حذف کنیم نویسنده هیچ حرف جدیدی ارائه نداده است و رسالت پژوهش یعنی جدید بودن آن کاملاً زیر سؤال می‌رود.

  1. جنایت تمام و کمال (The Perfect Crime)

زمانی که فرد در برخی موارد استنادها و علائم نقل قول را به درستی رعایت کرده است اما در جاهای دیگری از متن، آگاهانه، با بازنویسی (paraphrase) ایده‌ها و مطالب دیگران بدون استناد، آن‌ها را به نام خود ثبت می‌کند، مصداق بارزی از ایده‌‌ی و سرقت علمی رخ می‌دهد.

 

شکل شمارۀ 2 خلاصه‌ای از موارد بالا را نشان می‌دهد:


type of plagiarism. 970820.jpg

قدردانی

از جناب آقای دکتر مهدی بهنیافر و جناب آقای امیرحسین رجب‌زاده عصارها برای ویرایش متن سپاسگزارم.

 

پی‌نوشت

محتوای اصلی این مطلب ترجمۀ مطلب زیر است:

 Turnitin. type of palgiarism (turnitin allows free distribution an nonprofit use). www.aub.edu.lb/it/acps/Documents/PDF/types_of_plagiarism.pdf

 

در ترجمۀ تیتر موارد 4،3 و 5 از مقالۀ زیر استفاده شده است:

بطحائی، زهرا (1390). سرقت علمی: تعریف، مصادیق‌ها و راهکارهای جلوگیری، پیشگیری و تشخیص. کارآگاه. 2(16)، 6-18.

 

می‌توانید برای استناد به این مطلب از روش زیر استفاده کنید:

 

عباسیان، زهره (1397). گذری بر انواع سرقت علمی. بازیابی روز ماه سال، از  http://www.samimnoor.ir/view/fa/ArticleView?itemId=74



امیرحسین رجب‌زاده عصارها


فراد بسیاری «سرقت علمی» را معادل «تخلف از کپی‌رایت» در نظر می‌گیرند. بسیاری از صاحب‌نظران این دو مفهوم را مفاهیمی نزدیک و هم‌خانواده می‌دانند و باید دقت کرد که مرز بسیار ظریفی بین تخلف از قانون کپی‌رایت (copyright infringement) و سرقت علمی (plagiarism) وجود دارد. نخست باید در نظر گرفت که نقض کپی‌رایت یا نقض قوانین حق تکثیر (copyright infringement) مرتبط با قانون است اما تخلفی مانند سرقت علمی، علاوه بر تخلف قانونی و حتی مقدم بر آن، نوعی بی‌اخلاقی است.(1)


به نظر Laura J. Murray تخلف از کپی‌رایت عبارت است از استفاده یا بازاستفاده از کلمات و ایده‌های دیگران بدون اجازه (permission) و سرقت علمی به معنی استفاده از کلمات و ایده‌های اشخاص است بدون اذعان، قدردانی و استناد (acknowledgement) است. (2) شاید بتوان این‌گونه توضیح داد که در تخلف از کپی‌رایت، انتفاع مادی بیش از انتفاع معنوی مد نظر است؛ مثل این که یک کتاب بی‌اجازه نویسنده یا ناشر منتشر شود. در این مثال، نام خود نویسنده درج می‌شود اما سودجویی برای انتفاع مالی رخ داده است نه برای به نام زدن آن اثر برای نویسنده‌ای دیگر. اما در سرقت علمی، فرد متخلف، جدای از این که سودجویی مادی از یک اثر دیگر را در نظر داشته باشد یا خیر، با ربودن ایده‌ها و آثار دیگران به نام خود، قصد انتفاع غیر مادی هم دارد. با این حساب، شاید بتوان سرقت علمی را به دلیل درگیری بیشتر با بُعد اخلاقی، پیچیده‌تر هم دانست. توضیح دیگری این‌جا در مورد عبارت «سرقت علمی» ضروری است: در این متن عبارت «سرقت علمی» معادل اصطلاح پلجریزم (plagiarism) در نظر گرفته شده و صرفاً به این دلیل استفاده شده که معادلِ جاافتاده‌تری نسبت به آن وجود ندارد. هرچند به نظر می‌رسد عبارت «محتواربایی» معادل مناسب‌تری برای آن باشد. در این زمینه باید توجه داشت که پلجریزم در تمام زمینه‌های آثار فکری و معنوی مانند آثار تجسمی، موسیقی و غیره قابل رخ دادن است و اگر این‌جا از صفتِ «علمی» استفاده شده است، به این معنا نیست که این عمل تنها در محافل علمی رخ می‌دهد. تنها به دلیل تنگنای واژگانی از عبارت «سرقت علمی» استفاده شده است و طبق پیشنهاد‌های ارائه‌شده به نظر می‌رسد باید فکر معادل بهتری مانند «محتواربایی» برای این مفهوم باشیم.


مفهوم تخلف از کپی‌رایت، در ذهن افراد جاافتاده‌تر و شناخته‌شده‌تر از مفهوم سرقت عملی است و عموماً افراد مختلف، اعم از افرادی عادی و نویسندگان و پژوهشگران دانشگاهی، نسبت به رعایت کپی‌رایت حساسیت بیشتری نشان می‌دهند تا رعایت اصول نگارش علمی و دوری از سرقت علمی. به ویژه در کشور ما، به میزان قابل توجهی نیاز به آگاه‌سازی عموم افراد و دانشگاهیان نسبت به موضوع سرقت علمی احساس می‌شود. بروز مشکلات عدیده برای نویسندگان و پژوهشگران ایرانی هنگام ارسال آثار خود به نشریات معتبر بین‌المللی و رد شدن بسیاری از این آثار به دلیل «سرقت علمی» خوانده شدن، می‌تواند گواهی از عدم آشنایی ما با مقوله سرقت علمی باشد. در نتیجه یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین راه‌های کاهش ارتکاب سرقت علمی، آشناسازی، آموزش، تمرین و توجه به بحث استناددهی است.

اما رابطه‌ای که بین این دو تخلف وجود دارد، در شماری موارد نوعی رابطۀ هم‌پوشان است و در شماری دیگر، به صورت مجزا هستند. به عبارت دیگر، با توجه به این که سرقت علمی، انواع مختلفی دارد، شماری از انواع آن را می‌توان به عنوان تخلف از کپی‌رایت نیز در نظر گرفت اما شماری از انواع سرقت علمی را که جنبه‌های اخلاقی آن بیشتر است، نمی‌توان تخلف از کپی رایت دانست. از سوی دیگر، در مواردی از تخلف کپی‌رایتی که تنها نفع مادی مد نظر بوده و ادعایی مبنی بر تصاحب غیر منصفانه محتوا وجود ندارد، نمی‌توان تخلف مذکور را مصداق سرقت علمی دانست. برای روشن‌تر شدن این توضیحات به 3 مثال زیر دقت کنید:


مثال 1 (صرفاً تخلف از کپی‌رایت): فرض کنید فردی یک اثر مکتوب از یک استاد معروف را کپی می‌کند و با سوء استفاده از نایاب شدن چاپ آن اثر، کپی‌های خود را به منظور انتفاع مادی به فروش می‌گذارد. این‌جا، فرد مذکور، ادعایی مبنی بر تصاحب اثر نداشته و تنها قوانین کپی‌رایت را نادیده گرفته است. پس نمی‌توانیم او را یک سارق علمی بدانیم، این فرد تنها از قانون کپی‌رایت تخطی کرده است.

مثال 2 (هم تخلف از کپی‌رایت و هم سرقت علمی): یک نویسنده را فرض کنید که اثر شخص دیگری را بدون اجازه از وی و بدون آوردن نام نویسنده اصلی و به نام خود منتشر می‌کند. در این‌جا نویسنده دوم هم نفع مادی می‌برد و هم نفع معنوی، یعنی هم از کپی‌رایت تخطی کرده و هم مرتکب سرقت علمی شده است.

مثال 3 (صرفاً سرقت علمی): با توجه به تعاریف سرقت علمی، اگر قسمتی از یک اثر دیگر را در اثر خود بیاوریم و استناد مناسبی به آن انجام ندهیم(دانسته یا ندانسته)، مرتکب سرقت علمی شده‌ایم. در عین حال، این اتفاق هنگام نگارش اثر جدید رخ داده و ما با این کار نیت و قصدی برای تصاحب اثر دیگران نداشته‌ایم. پس تخلف از کپی‌رایت رخ نداده وتنها سرقت علمی اتفاق افتاده است.

لازم به یادآوری است سرقت علمی تنها نوعی از دامنه‌ی وسیع تخلف‌های پژوهشی است، اما کپی‌رایت و نقض آن شامل گستره‌ی وسیع انواع تخلف و سوءرفتارهای پژوهشی می‌شود.(3)

منابع

  1. https://www.plagiarismtoday.com/2013/10/07/difference-copyright-infringement-plagiarism/
  2. Murray Laura J.  Plagiarism and Copyright Infringement: The Costs of Confusion.Department of English, Queen’s University, Canada 2006. Accessed date: march 8, 2016.
  3. https://www.plagiarismtoday.com/2005/10/06/copyright-infringement-plagiarism-and-fair-use/


 

 

 


چرخ نیلوفری

 

نکوهش مکن چرخ نیلوفـــری را

برون کن ز سر باد خیره سری را

بری دان از افعال چرخ برین را

نشـاید ز دانا نکوهش بری را

به چهره شدن چون پری کی توانی؟

بــه افعــال ماننده شو مر پـــــــری را

چو تو خود کنی اختر خویش را بــــد

مدار از فلک چشـم نیـــک اختری را

تو با هوش و رای از نکومحضران ،چون

هــــــمی برنگـــیری نکومحــــضری را

اگر تو ز آموختن ســر به تابی

نجوید سر تو همی سروری را

درخــت تو گر بار دانش بگیـــرد

بــه زیر آوری چرخ نیلوفـــری را

 

ناصــــر خســـــرو

#موسیقی_علم

 

عمومی سازی علم

با کانال سواد علمی

 

http://t.me/savadeelmi



با تاریخ بیگانه ایم !

 

یکی از دردهای مملکتمان این است که حتی تحصیل کرده هایمان خیلی با تاریخ میانه خوبی ندارد (اگر یادتان باشد در دوره های دبیرستان هم نه تاریخ و نه معلم تاریخ معمولا جدی گرفته نمی شدند.) مسخره تر از این نمی شود که یک نفر به اصطلاح مدعی، یک نفر تحصیل کرده، نداند از دو سه نسل قبل پدرش کیست؟

یادش بخیر در زنگی آباد کرمان، شبی میهمان مرد دانای بی ادعایی بودم به نام آقای  اسدالله زنگی آبادی، می گفت آمار بگیرید از این جمیعتی که در این مملکت هستند من نمی گویم از روستایی ها، بی سواد ها، از بی ادعاها، از همین طبقه مدعی و تحصیل کرده، از استاد های دانشگاه، که قاعدتا باید علمدار فرهنگ این جامعه باشند، تا معلمش، مهندسش، دبیرش، یک آمار سرانگشتی بگیرید و ببینید چه درصدی از همین خانواده های دستچین به اصطلاح "شجره نامه" دارند؛ این را کم نگیرید، فاجعه است.

ملتی که تاریخ گذشته اش را نمی خواند و نمی داند، همه چیز را باید خودش تجربه کند. 

 

جامعه شناسی خودمانی

#حسن_نراقی

http://t.me/savadeelmi

 http://t.me/savadeelmi


برای اینکه به زبان ساده و خودمانی با نسبت علم و جامعه آگاه شویم؟!



علم از منظر قرآن ( 14)

 

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَٰهًا وَاحِدًا لَّا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُون( 31)َ یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُون( 32)هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون ( 33) َیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیم ( 34)ٍ یَوْمَ یُحْمَىٰ عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَٰذَا مَا کَنَزْتُمْ لِأَنفُسِکُمْ فَذُوقُوا مَا کُنتُمْ تَکْنِزُون ،( 35)

 

(آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم را؛ در حالی که دستور نداشتند جز خداوند یکتائی را که معبودی جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار می‌دهند! آنها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند! ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می‌خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمی‌دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می‌سازند، و در راه خدا انفاق نمی‌کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده!َ در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ می‌کنند؛ (و به آنها می‌گویند): این همان چیزی است که برای خود اندوختید (و گنجینه ساختید)! پس بچشید چیزی را که برای خود می‌اندوختید!

#قرآن_علم

 

http://t.me/savadeelmi

 



فرهنگِ مماشات با رنج مدام

 

معلم کمی زودتر آمده بود و تعدادی از دانش‌آموزان بعد از ایشان، یکی یکی وارد کلاس می‌شدند. ریگی زیر در بود و با هر بار باز و بسته شدنِ در، صدای ناهنجار و دلخراشی تولید می‌کرد، اما هر دانش‌آموز بی‌توجه وارد شده و می‌نشست. معلم کلافه از صدا و عکس‌العمل بچه‌ها، منتظر یک اتفاق بود تا درسی بزرگ به ما بدهد. بالاخره دانش‌آموزی وارد شد و ریگ زیر در، باز ضجه‌ای دل‌ریش‌کن سر داد. دانش‌آموز خم شد ریگ را برداشت، توی سطل انداخت و در را با آرامش بست. معلم شادمان از جای خود برخاست و ضمن تشویق دانش‌آموز، آینده‌ای روشن برایش پیش‌بینی کرد و نکته‌ای گفت که برای همیشه در ذهن من نقش بست. او گفت:"بچه‌ها، هیچوقت بی توجه به مسائل خودتون و اطراف‌تون نباشید. سعی کنید اونها رو حل کنید؛ نه اینکه باهاشون زندگی کنید و اونا مدام روح‌تون رو سوهان بکشند. اگه به این سوهان روح‌ها عادت کنید، روحتون فرصت پرواز رو از دست می‌ده."

 

✅✳http://t.me/savadeelmi

 

آن دانش‌آموز الان یک داروساز موفق هست و من در برخورد با هر مشکلی درس استاد برایم جان دوباره می‌گیرم.

 

اما متاسفانه‌ جامعه‌ی ما این درس را یاد نگرفته یا فراموش کرده است. ما ریگ‌های توی کفشمان را بیرون نمی‌اندازیم، حداکثر آن را لای انگشتان پا می‌فرستیم و با این رنج مدام زندگی می‌کنیم. عادت کرده‌ایم به نگه داشتن استخوان‌های لای زخم.

 

http://t.me/savadeelmi

 

روح جامعه‌ی ما، گرفتار مرضی فرهنگی به نام مماشات با مسائل و بی‌تفاوتی شده است. سنسورِ واکنش ما به مشکلات، از کار افتاده است. ما مردمی افسرده‌ایم، چونکه هر کدام با سوهان روح‌های زیادی کنار آمده‌ و با آنها زندگی می‌کنیم. اگر قیمت‌ها طی یک ماه چندین برابر می‌شود، اگر حقوقمان کم است، اگر دانشگاه‌هایمان با اِعمال سهمیه و پذیرش انتقالی فرزندان ثروتمندان و یون از خارج به داخل و استخدام اساتید گزینشی به گند کشیده شده، اگر استخدام‌ها بر اساس روابط است نه ضوابط و شایستگی، اگر برخی از ت‌های نظام را قبول نداریم، اگر فساد و بیکاری جامعه را متلاشی کرده است، اگر اخلاق دُر نایابی در جامعه‌ی ماست و هزاران اگر دیگر، برای این است که عادت کرده‌ایم به کرختی، بی‌تحرکی، بی‌واکنشی، مماشات، تعارف بی‌حد، مصلحت‌اندیشی، ترسویی و دور شدن از گوهر ناب انسانی خود.

 

آری پرهای پرواز روحمان ریخته است.

 

http://t.me/savadeelmii

 

علیرضا احمدپور خرّمی

 

#نقد-فرهنگی



منظور از «عالم متهتک» و «جاهل متنسّک» در سخن امام علی(ع) کیست؟

http://t.me/savadeelmi

پرسش

منظور از «عالم متهتک» و «جاهل متنسّک» در سخنی از امام علی(ع) کیست؟

پاسخ اجمالی

در کتاب غررالحکم، که بخشی از حکمت‌ها و سخنان حضرت امام علی(ع) را در خود جای داده، چنین آمده است: «ما قصم ظهری إلا رجلان عالم متهتّک و جاهل متنسّک‏ هذا ینفر عن حقّه بتهتّکه و هذا یدعو إلى الباطل بتنسّکه‏»؛[1] فقط دو شخص کمرم را شکستند؛ عالمی که از انجام گناه ابائی ندارد و نادانی که اهل عبادت باشد. آن عالم با ارتکاب گناهان، مردم را از دینداری فراری می‌دهد و این نادان، به خاطر جهلش،‌ مردم را به سمت باطل می‌کشاند.
روایتی به همین مضمون، از امام صادق(ع) نیز نقل شده است.
[2] در این روایت، از دو نفر نام برده شده است که موجب دور شدن مردم از دین و راه حق می‌شوند. این دو گروه عبارت‌اند از:
1. عالم متهتک: متهتک به کسی گفته می‌شود که از رسوا شدن باکی ندارد.
[3] طبیعتاً کسی که از رسوا شدن، ترسی نداشته باشد، از انجام هیچ خطا و گناهی ابایی ندارد. چنین افرادی، با اعمال ناشایسته خود، موجب بدبینی مردم نسبت به علم و دین می‌شوند، و آنان را دین‌گریز می‌کنند.
2. جاهل متنسک: یعنی شخص «نادانی» که اهل زهد و انجام عبادات است
[4] و در انجام عباداتش سخت‌کوش است.[5] چنین افرادی، ظاهری زیبا و فریبنده دارند ولی باطنی تاریک و خالی از نور علم و معرفت. درباره این‌که این اشخاص، چه طور موجب کشانده شدن مردم به سمت باطل می‌شوند، احتمالات مختلفی داده شده و تفاسیر متفاوتی ارائه گردیده است. برخی گفته‌اند که منظور از باطل، همان جهلی است که یک عابد دارد، و مردم به خاطر عباداتی که از او می‌بینند، به جهل او رغبت پیدا می‌کنند و آن‌را امر مثبتی تلقی می‌کنند.[6] برخی دیگر گفته‌اند که منظور این است که این فرد جاهل، به خاطر جهلش، موجب ایجاد بدعت در عبادات و دین می‌شود و مردم هم از او پیروی می‌کنند و به باطل کشیده می‌شوند. ممکن است که این دو نظریه، به یک موضوع اشاره داشته باشند. تفسیر دیگری می‌گوید: وقتی مردم، نادانی و جهل این شخص عابد را می‌بینند، نسبت به زهد و عبادات بی‌رغبت شده و راهی خلاف آنچه که او می‌رود طی خواهند کرد و در نتیجه از عبادات دوری خواهند کرد.[7]

 


[1]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، رجائی، سید مهدی،‏ ص 696، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.

[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 1، ص 208، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[3]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 780، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.

[4]. همان، ص 265.

[5]. فیض کاشانی، محمد محسن، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، محقق، مصحح، انصاری قمی، مهدی، ص30، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1371ش.

[6]. آقا جمال خوانساری، محمد، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: حسینی ارموی محدث، جلال‌الدین، ج 6، ص 98، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش.

[7]. بحار الانوار، ج 1، ص 208.

 



چرا اندیشه ها در ایران امروز به تغییر نمی انجامند؟!

 

http://t.me/savadeelmi

 

چندی پیش یکی از اساتید جامعه شناسی این پرسش مهم را مطرح نمود که چرا کتاب های گذشته برانگیزاننده بودند ولی کتاب های امروز از این ویژگی برخوردار نیستند؟ به طور مثال چرا برخی آثار دکتر شریعتی آتشی بر جان جامعه افکنده و مردم را حول یک آرمان بسیج می کرد ولی امروزه صدها کتاب نیز از انجام چنین رسالتی برخوردار نیستند؟ پرسشی که می کوشید تا راز کرختی جامعه امروز را جویا شده و از بی اثر بودن اندیشه های امروز در ایجاد تحولی معنادار سراغ گیرد. روشن است که اندیشه ها برای فراگیر شدن نیازمند وجود زمینه های اجتماعی مناسب هستند. بنابراین باید پرسش را در زمینه ای از رابطه متقابل میان اندیشه و زمینه جستجو کرد. اما واقعا چرا امروزه اندیشه ها به تغییر اجتماعی نمی انجامند؟

 

عدم شناخت کافی از حاملان تغییر اجتماعی: اندیشه ها در صورتی می توانند به تغییر منجر شوند که قادر به ایجاد پیوند مناسبی با نیروی اجتماعی هدف باشند. در فقدان چنین شناختی اندیشه ها صرفا در فضا رها می شوند و بعد از مدتی به فراموشی سپرده می شوند. بنابراین طرح این پرسش اهمیت دارد که واقعا در شرایط امروز ایران کدام ائتلاف از نیروهای اجتماعی از فرهنگیان، دانشجویان، ن یا کارگران حامل پیام ایجاد تغییرات معنادار هستند؟

 

فقدان زبان ارتباطی مناسب: روشنفکران ایران همواره متهم بوده اند که توان همدلی و همزبانی با توده مردم را فاقد هستند! برج عاج نشینی، زبان ثقیل، محصور ماندن در فضای دانشگاه و بالاخره فاصله گیری از دغدغه های روزمره مردم هم در زمره سایر نقصان های آنان بوده است. شاید بتوان دکتر شریعتی را یک استثناء مهم در این میان تلقی کرد. روشن است که تا زبان اندیشه ها به شرایط جامعه نزدیک نشود تغییری ایجاد نخواهد شد!

 

کاهش مرجعیت روشنفکران: روشنفکری یک پدیده مدرن و روشنفکران مهم ترین منادیان تغییرات اجتماعی در جوامع هستند. در ایران امروز اما با افول نقش روشنفکران و ظهور شبکه های اجتماعی، این سلبریتی ها هستند که گوی سبقت را در جلب توجه توده های مردم از سایر مراجع فکری جامعه ربوده اند. بنابراین پرواضح  است که گوشه نشینی روشنفکران می تواند با به حاشیه بردن پیام تحول خواهی، دوره ای از س و بی میلی نسبت به ضرورت ایجاد تغییرات معنادار را به همراه بیاورد!

 

فقدان قطب بندی های آشکار: بر خلاف نیم قرن اخیر ایران که حقانیت اندیشه ها موجب فراگیری و تحرک اجتماعی می شد، امروزه ظهور مجموعه ای از اندیشه های پست مدرن که حقیقت را نسبی و حتی توهم آمیز می دانند باعث سازگاری بیش از پیش مردم با نارسایی ها شده است. بحران اعتماد اجتماعی نیز از پژواک یافتن و پذیرش نداهای حق طلبانه معترضان از سوی مردم جلوگیری کرده و جامعه را بیش از پیش در غرقاب روزمرگی ها فرو می برد!

 

نکته پایانی: هیچ چیزی آزار دهنده تر از دویدن در مسیری نیست که پایانی برای آن متصور نباشد. احساس ناگوار تعلیق، تلاش کردن و نرسیدن، درجازدگی پس از گذشت یکصد سال پرداخت هزینه، ناامیدی فزاینده و احساس ژرف بی قدرتی ی! آیا راهی برای ایجاد تغییرات معنادار گشوده خواهد شد.

مهران صولتی

 

#روشنفکران

#تغییرات_اجتماعی

 

@savadeelmi



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Pressure Vessel Engineering خودارضایی Mark فيروزه و متعلقات آن همیشه یک راه بهتری هم هست وبلاگ تخصصی احمد آقائی «آرمان‌شهر» اِشگَفت webdesign